بی پناه و عهد و پیمان
من نشسته ام در میان
ای که عشقت را در آغوشم کشیدم بی گمان
حرمت دل را نداری حرمت عشقم بدان
-----------
شاعر: علی کیان
بی تو میمیرد دلم تنها میان لاله ها
غرق خونه لاله قرمز به خون دل ما
مستی عاشق اگر مستی ز موهای تو نیست
باد در زلفت بپیچد میکند افسانه ها
---------------
شاعر : کیان
هیچکس نیست مرا یاد کند
دل غمگین مرا شاد کند
هیچکس نیست در این گندم زار
علفی تازه بکارد گلی آباد کند
---------------------
شاعر: علی کیان
زیر پاهایت بهشتی بی کران
چون تو در عالم نباشد مهربان
مادری را هر کسی لایق شود
خالق و دیوانه و عاقل شود
مهر مادر چون بیوفتد در وجود
عاشقی های دیگری آید فرود
زادروزش زندگی آرد پدید
منتها تبریک ما هستش سخیف!
-----------
شاعر: علی کیان
دیشب به خواب دیدم
بازم کنارم هستی
از ذوق آغوش من
بازم چشاتو بستی
چون صبح شد دوباره
خواب خوشم سیاه شد
اندوه و غم بی مقدار
همسایه ی نگام شد!
-------------------
شاعر: علی کیان